امشب شبیه عشق رها شو درون من، روحِ شگرفِ بی بدنت را به من بده ای مثل صبحْ آمده از لمـسِ آفتاب، من سردم است پیرهنت را به من بده اینجا میان موزه‌ی شب خاك می خورم، امشب هوای پرزدنت را به من بده من با تو گفتن از تو ، تو را دور می شوم ای من ، منِ همیشه ،من ات را به من بده حرفی نمانده است ، ولی محضِ یك حضور فریادهای بی دهنت را به من بده مردن مرا نشانه‌ی تلخی ست ، بعد از این نامِ قشنگِ زیستن ات را به من بده منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

کتاب ِ باز ، دو بال ِ پرواز چگونه براي كنكور و آزمون هاي استخدامي درس بخوانيم هر چی که بخوای ذبیح تکتاز فلزیاب و طلایاب IBM A19 کانون تبلیغات آوا آموزش ربان انگلیسی • دانلود بازی و معرفی بازی های جدید